به گزارش گروه فرهنگی قدس، این شبها عمارت «روبرو» میزبان گروهی از نوازندگان بلوچی است که به اجرای آثار محلی بلوچستان میپردازند. استاد گل محمد بلوچ به عنوان خواننده در کنار فاروق رحمانی رباب نواز، نسیم علی بلوچ با ساز بنجو، مهرداد بامری با قیچک، مجیب با دهل بلوچی و زبیدہ آزادی از آخرین بازماندگان لالایی خوان این کنسرت را اجرا میکنند. اجرایی پرشور با اشعار فلکلور و لالاییهای قدیمی که احساسات مخاطب را با خود همراه میکند.
علی تهرانی، عکاس و مدیر مقام استودیو کسی است که براساس دغدغهها و علاقمندی شخصی خود روستا به روستا و در شرایطی سخت و دشوار در پی یافتن هنرمندانی است که شاید کمتر کسی آنها را میشناسد. او این بار به سیستان و بلوچستان سفر کرده و جمعی از هنرمندان پیشکسوت و جوان را گردهم آورده و با اجرای کنسرت موسیقی نواحی در تهران پیوند دوبارهای میان مردم و موسیقی اصیل برقرار کرده است. او درباره این موسیقی میگوید؛ موسیقی مقامی بخش ناملوس میراث فرهنگی ماست و میراث فرهنگی شناسنامه یک ملت است و ارزشش مانند بناهای تاریخی و همانقدر محترم است، اما متاسفانه همیشه مهجور مانده و تنها به جشنواره ها و اجراهای خاص محدود شده است و بین مردم به ویژه جوانان چندان اقبالی ندارد.
وی در ادامه با اشاره به هدف مقام استودیو در برپایی چنین برنامههایی میگوید: اولویت من شناسایی هنرمندان پیشکسوتی بوده که مقامهای موسیقی را در خوانندگی و نوازندگی بهتر اجرا می کنند و آن را در نسل جدید نمیبینیم. برایم مهم بود اینها گم نشوند و آن را حفظ کنیم. به همین دلیل فکر کردم همانطور که آن بنای تاریخی به حفظ و مرمت نیاز دارد این موسیقی هم به نگهداری نیازمند است. البته تاکنون کارهای مختلفی از سوی وزارت ارشاد انجام شده اما این آثار به صورت دقیق و منظم ثبت و ضبط و ارائه نشده بود، اما کاری که مقام استودیو انجام میدهد این است که این موسیقی را با بهترین کیفیت و تصویر ضبط میکند. هدف من هم این است تا چنین هنرمندانی به بهترین نحو دیده شوند و با مردم مرکز ارتباط بگیرند و جوانان هم این موسیقی را بهتر بشناسند.
گل محمد بلوچ از خوانندگان بنام خطه سیستان و بلوچستان است که دکترای افتخاری موسیقی دارد و سالهاست که در این حیطه فعالیت میکند؛ در گفتوگوی پیش رو با او و همچنین فاروق رحمانی از رباب نوازان مطرح بلوچی درباره موسیقی نواحی صحبت کردیم که مشروح آن را میخوانید.
آقای بلوچ بسیاری از هنرمندان استان سیستان و بلوچستان نوای این موسیقی از کودکی در گوششان بوده؛ این موسیقی برای شما از چه دورهای جدی شد و آن را به صورت حرفهای دنبال کردید؟
من از دوران نوجوانی و با خوانندگی وارد این هنر شدم و کم کم تنبور بلوچی را یاد گرفتم و آن را دنبال کردم. این شبها هم که به میزبانی مقام استودیو به تهران آمدیم و یک برنامه جذاب را برای مخاطبانمان اجرا میکنیم.
در برنامههایی که خارج از استان خودتان اجرا دارید است معمولاً چه موسیقی و قطعاتی را انتخاب میکنید که مردم بشنوند و به نوعی معرف فرهنگ موسیقی زادگاهتان باشد؟
ما معمولاً موسیقی نواحی و مقامی بلوچستان را انتخاب میکنیم که از وجود خود انسانها گرفته شده است. من معتقدم موسیقیهایی که از درون و بطن انسانها گرفته و دوباره به آنها بازگردانده شود آن موسیقی مدام در حال حرکت است و مردم هم دوستش دارند. نمونه آن موسیقی لالایی است که از ذات مادر میآید؛ این لالاییها از صدها سال قبل با ما بوده تا امروز که به اینجا رسیدیم. لالاییهایی که قدمتشان مشخص نیست و نمیدانیم چه کسانی صاحب این آثار بودند، اما من آنها را به مردم برمیگردانم و آنها هم از شنیدنش لذت میبرند.
چقدر فرصت اجرای موسیقیهای سیستان و بلوچستان را در شهرهای مختلف پیدا میکنید؟
تا امروز که شرایط خوب و قابل قبول بوده و ما هم در تمام جشنوارههای موسیقی نواحی کشور، کنسرتها و جُنگهای شادی که برگزار شده شرکت کردیم و خوشبختانه از این موسیقی استقبال خوبی هم شده است؛ علاوه بر این در بسیاری از برنامههای خارج از کشور همچون آفریقا، عمان و ... نیز به عنوان سفیر ایران حضور داشتیم.
افراد بسیاری طرفدار موسیقی بلوچی هستند اما شاید همه این زبان را ندانند اما حس و حال و انرژی حاکم بر اجرای شما به گونهای است که انگار این زبان را میشناسیم. چطور این نزدیکی بین مخاطب و هنرمند اتفاق میافتد؟
اینجا دو نکته بسیار مهم وجود دارد؛ نخست اینکه هنر در ذات همه انسانها هست و از طرفی زندگی هم دارای حس و ریتم است. هرچیزی که اطراف ماست از صدای حیوانات، طبیعت گرفته تا صدای مشاغل مختلف همچون نجاری و آهنگری و ... همه چیز دارای یک ریتم مخصوص به خودش است. هنرمند فقط باید نبض مخاطب خودش را مانند یک پزشک بگیرد و آن را بشناسد. زمانی که یک خواننده یا یک هنرمند متوجه شد مخاطبش چه میخواهد آن وقت در کارش موفق است و برای اینکه بتواند با مخاطب درگیر شود بهتر است در بطن و روح او برود. ضمن اینکه نباید فراموش کرد موسیقی زبان ملل است و همه آن را میفهمند.
آقای رحمانی صحبت را با شما ادامه میدهیم؛ خیلی زود هنر موسیقی را فرا گرفتید. قدری درباره پیشینه و آغاز فعالیتهای حرفهای خود بگویید.
من ۱۹ ـ ۲۰ ساله بودم که نواختن ساز را شروع کردم اما از چندسال قبلش هم به دلیل علاقهای که به موسیقی منطقه خودمان داشتم پیگیر اساتید این حوزه بودم تا جایی که خانه ما محل رفت و آمد هنرمندان شده بود. در واقع بهتر است بگویم یادگیری موسیقی برایم مانند این بود که از هر باغی یک گلی چیدهام؛ در ساز رباب افتخار یادگیری نزد استاد ملاقاسم و خسرو سیاهانی را داشتم و در ریتمشناسی موسیقی نیز از محضر اساتیدی همچون گلمحمد، دینمحمد و ... در حد و اندازههای خودم چیزهایی را آموختم.
شناسنامه و خاستگاه موسیقی خطه بلوچستان کجاست و به نظرتان راز ماندگاری این موسیقی چیست؟
این موسیقی بسیار کهن است و قدمتی طولانی دارد. به نظرم موسیقیهایی که ارتباط خودشان را با طبیعت حفظ کردند بسیار اصیل هستند و در اشکال سازها، در برخی ریتمها و فواصل نتها نمودی از طبیعت را میبینید و همین چیزهاست که این موسیقی را ماندگار میکند. در عین حال موسیقیهایی که عمیق هستند و پیوند تاریخی با مردم داشته و در دلشان جا دارند هیچگاه از بین نمیروند.
شاید بسیاری از مخاطبان غیربومی شما با زبان بلوچی آشنا نباشند اما به نظر شما آنها چطور با این موسیقی همراه میشوند و فکر میکنید اصلیترین وجه تمایز این موسیقی با موسیقی سایر نواحی ایران چیست؟
به نظرم یک بخشی از آن مربوط به زبان است. اما در مجموع ما با هنری مواجهایم که نوای خوش و ریتمهای جالبی دارد. یک نکته مهم در مورد موسیقی بلوچستان این است که با موسیقیهای دیگر نواحی ایران بسیار متفاوت است که البته این هم دلایل مختلفی دارد که یک دلیلش دوری از مرکز است، این موسیقی در زادگاه خودش شکل گرفته و به همین صورت منتقل میشود و خوشبختانه دستخوش تغییرات زیادی هم نشده است. از طرفی دیگر شاید کمترین تشابه را از جهت فواصل و به ویژه ریتمها با موسیقی مرکز میبینید؛ شاید برایتان جالب باشد بگویم چند ریتم در موسیقی بلوچی وجود دارد که مخصوص منطقه ماست و حتی آن ریتمها را در هند که اقیانوس موسیقی است هم پیدا نمیکنید.
از مشهورترین سازهای این خطه هم برایمان بگویید؟
سازهای موسیقی بلوچستان بسیار متنوع هستند اما سرتاج سازها «سروز» است که به اسم «قیچک» هم شناخته میشود. این ساز کاملترین ساز بلوچستان است که وسعت صدای بالایی دارد و در همه مناطق بلوچستان هم شناخته شده است. بعد از آن تنبورک، بنجو، سرنا، دهل، رباب، تک نعلی و دو نعلی داریم اما در مجموع تنبورک و سروز از کهنترین سازهای ما هستند.
چه پیشنهادی دارید که این موسیقی در میان عامه مردم بیشتر شنیده شود؟
به نظرم همه چیز بستگی به روزگار دارد؛ قبلاً مردم بیشتر با این نوع سازها و موسیقی تعامل میکردند اما این اقبال امروز نسبت به گذشته کمتر شده و یکی از دلایلش تغییر ذائقه و سلیقه مردم هم هست، اما خوشبختانه در خطه ما برخی جوانان با سن و سالی که چندان هم زیاد نیست خیلی خوب مینوازند و امید داریم که هنرشان شنیده و دیده شود و مردم مثل سابق با این موسیقی ارتباط برقرار کنند.
نظر شما